گردنم منتظر حلقه دستان تو بود
بر سر چشمه خواب
لیک دیدم به دو چشم نگران
دستهای تو گذشت ،
همچو آبی که روان بود به سوی دگران !
اسماعیل شاهرودی
*******************************
لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام ، مستم
باز می لرزد دلم دستم
باز گویی در هوای دیگری هستم
های نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ !
های نپریشی زلفکم را ، دست !
آبرویم را نریزی دل !
لحظه دیدار نزدیک است .
مهدی اخوان ثالث
باز می لرزد دلم دستم
باز گویی در هوای دیگری هستم
.
.
زیبا بود نخوانده بودم ، بروزم بیا